همه بیاد داریم ماههای منتهی به توافق هستهای را، غالب افراد وابسته به تفکر سیاسی اصلاحات و حامی دولت تاکید بر این داشتند که هر روز تاخیر در رسیدن به توافق مبالغ هنگفتی به اقتصاد ما ضربه میزند و یا حتی به تعبیر رئیسجمهور محترم حل مشکل آب هم در گرو رسیدن به برجام بود ؛حال بعد از گذشت مدت معقولی از توافقنامه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) راحت تر میتوان دریافت که آیا این گفتهها فشار تبلیغاتی بود یا حقیقت!
برجام یک قید بزرگ داشت که بارها رهبری انقلاب آن را خط قرمز هرگونه توافق دانستند، برداشتن آنی تحریمها در روز اجرا! حال سوالی که پیش میآید واقعا این مهم صورت گرفت؟
اجازه دهید به ۲۷ فروردین ماه سال پیش برگردیم جایی که رییس بانک مرکزی در مصاحبه با بلومبرگ در جواب به اینکه چه عواید اقتصادی از برجام حاصل ایران شده است با لفظی معنا دار گفت : تقریبا هیچ!
هرچند طرفداران دولت سعی کردند این مصاحبه را جوابی سیاست مدارانه در فضای بینالملل جلوه بدهند اما مرور زمان از فروردین گذشته تا همین آبان ماه سالجاری اثباتکننده این معناست که گویا هیچ نصیب شده است ! و آن کلام صادقانه بوده.
مادر تحریمها که به تازگی به تحریمهای قبلی اضافه شده در کنار یوترنها و... تقریبا امکان استفاده از سیستم مالی دنیا را که در آن ایالات متحده حضور دارد برای کشور به صفر رسانیده است و کشور در حال بازیابی شرکای تجاری خود در زمان پیش از تحریم است تا بتواند امور خود را در زمینههای اقتصادی پیش ببرد.
توتال، پژو، ایرباس و دیگر ابر هلدینگهای سرمایهگذاری که با سر و صدای تبلیغاتی زیاد به ایران پای گذاشتند امروز نقض نکردن قرارداد و تعهدات شان را به رضایت ایالات متحده موکول و مشروط کردند که بیشتر شبیه یک بازی است تا واقعیت، بازی بر این زمین که بعد از صرف هزینههای هنگفت مطالعاتی و تفاهمنامهای دست ایران را در پوست گردو بگذارند و عملا با وقتکشی کشور را از مسیر قراردادهای بهتر و یا استفاده از توان داخلی منحرف سازند.
شاید برخی احساس کنند که بدبینی در قلم نویسنده جاری شده، لکن بد نیست برای مثال گفت همین توتال در میدان مشترک گازی ما در همسایه عربی جنوبی برداشتهای بسیار عمده دارد و تاخیر انداختن حتی یکساله ما در برداشت از میدانها کاملا به سود اوست !
در مجموع باید گفت مسیری که کشور درپیش از برجام به آن رسیده بود یعنی ایجاد تفاهمنامههای دو و چندجانبه با کشورهای دیگر برای استفاده از پولهای ملی بجای دلار و یورو مسیری است که امروز پس از برجام در زمینه اقتصادی به آن رجوع کرده است و حضور روسای جمهور روسیه و آذربایجان در تهران نیز به همین منظور بود.
هرچند همیشه باید نگاه انقلابی را متعادل در امور به کار بست لکن باید گفت مهمترین رکن برجام که شکوفایی اقتصادی بود به دو دلیل ذوقزدگی برخی مدیران در قراردادهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن سوابق سرمایهگذاران خارجی و اخذ تامینات کافی برای تعهدات و عدم التزام به اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که باعث میشد تا از درآمدهای حاصله توافق برجام سرمایهگذاری داخلی روش مند شکل بگیرد، محقق نشد! و باید به همان جمله فراموش شده سیف فکر کرد و تاکید! تقریبا هیچ...
نویسنده: محمود آصفی